باور نکردنی است، مجسمه هایی از انسان های زنده در انگلیس!

به گزارش وبلاگ همسفر، مجسمه های انسانی انگلیسی

به این تیتر توجه کنید: در انگلستان قرن 18، یکی از لوکس ترین و مجلل ترین اشیائی که می توانستید در خانه، قصر، عمارت و یا یک کاخ پیدا کنید؛ یک مجسمه زنده از یک انسان زنده بود! همینقدر کوتاه و متعجب کننده. فکرش را بکنید که یک شخص را بیاورید و در خانه خود در گوشه ای نگهداری کنید و برایتان حکم یک مجسمه تزئینی را داشته باشد. در انگلستان و در قرن 18 میلادی، در بین مردم اشراف و افراد با نفوذ اینگونه رسم بوده است که مجسمه های زنده داشته باشند. اگر شما هم به میزان ما از این واقعیت حیرت نموده اید، در ادامه با ما در خبرنگاران همراه باشید تا به اتفاق یکدیگر، آنالیز کنیم و ببینیم که مجسمه های انسانی انگلیسی درقرن 18 چه بوده اند.

باور نکردنی است، مجسمه هایی از انسان های زنده در انگلیس!

در ابتدای امر ضروری است تا قبل از این که به سراغ این مجسمه های انسانی برویم، کمی از تاریخ و جامعه انگلیسی به صورت مختصر از اول تا آن روزها بخوانیم و بدانیم تا این آمادگی را داشته باشیم که درک کنیم چرا در جامعه آن روزهای انگلستان، چنین امری رایج بوده است.

به سابقه حضور انسان ها در این جزیره که بخواهیم اشاره نماییم باید بگوییم که هزاران سال پیش مهاجرانی از نقاط گوناگون به شبه جزیره بریتانیا آمدند و در این منطقه ساکن شدند. کشفیات باستان شناسان از این نقطه که شامل ابزار سنگی و ردپایی در نورفولک است، اثبات نموده است که 800 هزار سال پیش انسان های اولیه در انگلستان امروزی زندگی می نموده اند.

یکی از قدیمی ترین شواهدی که از این اتفاق موجود است و از حضور انسان در شمال غرب اروپا و در بریتانیا خبر می دهد، پیدا شدن یک قطعه استخوان آرواره انسان است.

این قطعه استخوان در نیمه اول قرن 20 میلادی از ناحیه کنتزکاورن بدست آمده است و طبق ادعای باستان شناسان و تاریخ نگاران تاریخ انگلستان را مبنی بر قدمت چند صد هزار ساله این سرزمین اثبات نموده است. باستان شناسان قدمت استخوان آرواره کشف شده را حدود 41 هزار تا 44 هزار سال تخمین زده اند.

اما بیایید کمی فیلم تاریخی انگلستان را جلوتر ببریم و به دورانی پس از شکل گیری تمدنشان و در زمان شکل گیری حکومت های سلطنتی آن ها برسیم.

اما از حدود سال 800 بعد از میلاد مسیح بود که تهاجم های بی وقفه وایکینگ ها شروع شد و کنترل بخش های وسیعی از منطقه را به دست گرفتند، در همین دوران بود که فرمانروایان این سرزمین برای اتحاد پادشاهی های گوناگون آنگلوساکسون کردند و در نتیجه در قرن 10 میلادی این کوشش ها به ظهور پادشاهی انگلستان منجر شد

در نیمه قرن 11 میلادی نورمن ها با حمله به انگلستان این سرزمین را فتح کردند در نتیجه ویلیام فاتح سلسله نورمنی را بنیان گذاشت، سلسله ای که بالغ بر نیم قرن انگلستان را تحت سلطه خود داشت، اما عاقبت دوره بحران و کشمکش بر سر جانشین پادشاه از راه رسید. دوره ای که در تاریخ انگلستان به آن دوره آنارشی می گویند.

باز هم جلوتر که برویم، در سده 12 میلادی ولز به وسیله انگلستان فتح شد. در قرن 18 با اسکاتلند پیمان اتحاد بسته و حکومت پادشاهی بریتانیای کبیر را به وجود آورد. انگلستان با شروع انقلاب صنعتی حالا بریتانیای کبیر به یک امپراتوری دنیای تبدیل شده و نه فقط در تاریخ انگلستان که در تاریخ دنیا به عنوان بزرگ ترین امپراتوری، نام خود را ثبت کرد.

هر چند بعد از حرکات و جنبش های ضد استعماری و استعمارزدایی قرن 20، قسمت بزرگی از این امپراتوری بزرگ مستقل شد و اعلام استقلال کرد اما تاثیرات فرهنگی آن در سطح وسیعی در کشورهای دنیا هنوز وجود دارد.

بعد از جرج چهارم، ویلیام چهارم و پس از او ملکه ویکتوریا به تخت نشست. در زمان ملکه ویکتوریا بود که کشور انگلستان به بالاترین حد از بزرگی قلمروی خود رسید بود. این بزرگی در حدی بود که در دوره سلطنت 64 ساله ملکه ای که در 18 سالگی به سلطنت رسیده بود، علاوه بر این بزرگی قلمرو و مستعمرات، فرهگ های مهاجم و فرهنگ های جدی و ساختگی بسیاری به این جامعه وارد شد که انسان های تزئینی نیز گوشه ای از هیمن تاثیرات و فرهنگ های ساختگی هستند.

عصر ویکتوریا عصر تاسیس شرکت های نفتی بزرگی مثل کمپانی هند شرقی، رویال داچ شل، شرکت نفت برمه بود. در نیمه نخست قرن 19 حزب محافظه کار انگستان شکل گرفت. ویلیام گلادستون از حزب لیبرال و بنجامین دیزراییلی از حزب محافظه کار مهم ترین نخست وزیران عصر ویکتوریا محسوب می شوند. از مشهورترین نبردهای عصر ویکتوریا، که تاثیر بسیاری بر فرهنگ این کشور نیز داشته، جنگ واترلو است.

پایان ملکه ویکتوریا در سال 1901 با تاج و تخت سلطنت و زندگی خود خداحافظی کرد و فرزند او، ادوارد هفتم که از خاندان ساکس کوبورگ گوتا بود به تخت سلطنت انگلستان دست یافت. در دوران جنگ دنیای دوم وینستون چرچیل نخست وزیری انگلستان بود و در همان خلال جنگ دنیای اول رخ داد. با سرانجام جنگ بر اساس قرارداد ورسای انگلستان به قسمت عمده ای از متصرفات آلمان در آفریقا دست یافت.

تاریخ را که نگاه داریم، می رسیم به اتفاقات و رویدادهای این کشور در این قرن و تاثیرات فرهنگی آن. مجسمه های انسانی در واقع انسان هایی بودند که در گوشه ای از خانه اشراف زندگی می کردند ولی نه زندگی عادی بلکه آن ها اجازه نداشتند که حتی ناخن ها و موها و ریش های خود را کوتاه کنند و باید تا به زمانی که جانشان را از دست می دادند، در همان گوشه زندگی می کردند و به اصطلاح خشک می شدند!

اگر این افراد دچار حمله و یا بیماری خاصی در طول این دوران نمی شدند، واقعا به شکل یک مومیایی و یک مجسمه زنده جان خود را از دست می دادند. این ها در واقع در حکم مجسمه هایی بودند که همه چیز را می دیدند و می فهمیدند ولی همانند یک مجسمه کاری نمی کردند. البته می گویند که بعضی از این افراد در گوشه ای از خانه اشراف زاده ها زندگی می نموده اند و تا آخر عمرشان به صورت یک مرتاض زندگی می نموده اند و به عبادت می پرداخته اند.

درباره فلسفه وجودی این افراد در خانه انگلیسی ها، نظریات بسیار و مختلفی ارائه می گردد اما خیلی ها می گویند که این کار به این دلیل بوده است که ان ها نشانم دهند که انقدر پول دارند که می توانند هر چیزی را به اختیار دربیاورند و هر گونه که بخواهند از آن استفاده کنند.

خوانندگان محترم توجه داشته باشید که عکس های فوق، تزئینی هستند.

منبع: الی گشت

به "باور نکردنی است، مجسمه هایی از انسان های زنده در انگلیس!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "باور نکردنی است، مجسمه هایی از انسان های زنده در انگلیس!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید